تمام روز نگاه من در چشمان خاطره هایم دوخته شده بود ..
به تو می اندیشیدم ....حس بودن تمامی موجودیتم را می فشرد..
ومن....میان تو و خودم سکوتی رو حس می کردم......
بیقرار و سرگردان ....به دنبال شکست سکوتی بودم که
....سالها شکسته بود مرا....!
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب